سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]

Faded Memories
چهارشنبه 87/8/15 ::  ساعت 12:49 صبح


¤ نویسنده: پویا


چهارشنبه 87/8/15 ::  ساعت 12:40 صبح

 


¤ نویسنده: پویا


جمعه 87/8/10 ::  ساعت 8:30 صبح


¤ نویسنده: پویا


جمعه 87/8/10 ::  ساعت 8:25 صبح


¤ نویسنده: پویا


جمعه 87/8/10 ::  ساعت 8:23 صبح

کسی که میخواهد به دانش حقیقی برسد...باید از بلندی ها دشوار به تنهایی بالا رود.
  هلن کلر


¤ نویسنده: پویا


جمعه 87/8/10 ::  ساعت 8:19 صبح

 


¤ نویسنده: پویا


پنج شنبه 87/8/2 ::  ساعت 8:43 عصر

دوستای نازنینم
منتظر بخش های جدید باشین

  ............. خدا کنه مورد پسند سلیقتون واقع بشه............

Coming soon...


¤ نویسنده: پویا


پنج شنبه 87/8/2 ::  ساعت 8:36 عصر

یکی بهم گفت اینا چیه نوشتی

شاید هم راست میگه........زیادی داره عشقولانه میشه

پس..........

پیش به سوی مطالبی از هر چی که بلدم

امیدوارم به دردتون بخوره.........


¤ نویسنده: پویا


پنج شنبه 87/8/2 ::  ساعت 8:13 عصر

.... و فکر می کرد آن دلی هم که دیده بود و تصمیم گرفته بود او را از آن پس گم شده ی آشنا بنامد،مثل خودش احساسی است.

ولی راه رسیدن به او سخت دشوار می نمود و باز هم درهای امید به رویش بسته شده بودند و آنگاه بود که تصمیم گرفت به خوابی عمیق در کلبه ی تنهایی اش فرو رود و به خواب رفت و بعد از..... 19 ماه

در حالی که بازهم به تابلوهای یادبود آن دوران مینگریست و گریه می کرد، ناگهان کسی درب را کوبیدو او با آنکه جرات بازکردن در را نداشت، از پشت درب به آرامی نجوا کرد:

.....: تو که هستی ؟ آیا مرا می شناسی؟

و صدا آمد:

.... سلام رفیق قدیمی.....


¤ نویسنده: پویا


پنج شنبه 87/8/2 ::  ساعت 2:37 عصر

صدایی از دور می آید....ولی گویی کسی می گوید که دوری اش آشناست

واین همان قلب کوچک من است
                                       که زیر خاطرات خود فسرده بود

و ناگهان در آن سکوت شب

                                       کسی برایش آن ترانه را سرود

به مهربانی اش قسم که قلب او

                                       معنی شکفتن است برای قلب من

و جویبار خاطرات که می برد مرا

                                      می برد مرا به اوج.....

به آن دمی که او را دیده بود

                                      و قلب من درون خاطرات خود فسرده بود

و آن دلی که دید آن فسرده را

                                      و در نگاهش معانی خسته را

آه.... خسته از ترانه های دروغین دل های دیگر و آن دم بود که دل تو برخاست و دل کوچک من ....

در تنهایی خود به او گفت:

دلم گرفته برایت دلم تنگ است ......... میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است

دلم گرفته برایت دلم تنگ است ......... زمانه بس عجیب و پر از نیرنگ است

دلم گرفته برایت دلم تنگ است ......... و قلب کوچک من خسته زین دل تنگ است

 

و آن قلب... اشک ریخت

آن قدر اشک ریخت که دیگر تپیدن برایش سخت شده بود. چیزی به او میگفت آن قلبی که دیده بود و با تمام وجود حسش کرده بود با همه فرق داشت ولی در اوج ناامیدی حسی به او میگفت باید برای او و به یاد او بتپد.

..... ولی دل کوچک آن قدر کوچک بود که زود میشکست.....شنیده بود آدم ها به این جور دل ها می گویند احساسی..........


¤ نویسنده: پویا


<   <<   6   7   8   9      >

3لیست کل یادداشت های این وبلاگ


خانه
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه

:: کل بازدیدها :: 
52526

:: بازدیدهای امروز :: 
12

:: بازدیدهای دیروز :: 
14


:: درباره من :: 

Faded Memories
پویا
دل تنگی های یک ....

:: لینک به وبلاگ :: 

Faded Memories

:: پیوندهای روزانه ::

عشق گمشده [52]
حرف های ناتمام....(دکتر شریعتی) [154]
باهمیم تا مال هم شیم [32]
Free Pics UPLOAD [7]
مرجع دانلود ایرانیان [47]
تنها [24]
[آرشیو(6)]


::آرشیو وبلاگ ::

تنهاترین تنها
آغازی دوباره
رویای ....

:: لوگوی دوستان من ::



::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

::موسیقی وبلاگ ::

:: اشتراک درخبرنامه ::